شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد . واژههای خیس....
چرا امروز واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که می بارد....
و اینک باران ،
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد ، تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم .
با تو زیر بارانم ، چتر برای چه ؟ خیال که خیس نمی شود ! باران تکراری نمی شودهروقت بیاید دوست داشتنی است.....
توبرایم بارانی... ادامه مطلب |
About
**به وبلاگ من خوش آمدید** ابر بارنده به دریا میگفت: من نبارم تو کجا دریایی؟ در دلش خنده کنان دریا گفت: ابر بارنده تو خودت از مایی..............
Archivesارديبهشت 1393آذر 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 بهمن 1391 دی 1391 خرداد 1391 AuthorsLinks
همین نزدیکی ها تبادل لینک هوشمند
فروشگاه عینک آفتابی
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
Alternative content |